گوشه ای از کاغذهای پاره

کاغذ پاره های من

گوشه ای از کاغذهای پاره

کاغذ پاره های من

پست چهل و خورده ای ام!!!

خبری از تو نیست...! و من ندارم از تو نشونی

پست چهل و یکم ـ قولت یادت نره

امیدوارم به قولت عمل کنی و هیچ وقت دنبال بلاگم نگردی و نخونیش...

این که ندونی چی تو ذهنمه قشنگتره...!

پست چهل و هفتم - قرو قاطی- من عاشق این چهل و هفتم بودم

- یه چارشنبه بود 

 - من شدم طوسی با لبای صورتی 

 - شبا خوابم نمیبره 

 - حالا که اومدم بنویسم همش یادم رفته  

- دلم مالبرو سبز می‌خواد که بتونم شاید به واسطهٔ اون یکم نفس بکشم  

- ماشین عزیزم داغون شد 

- تو کجای الان؟ من نمیدونم!  

- نمیدونم کجای و این عصبیم می‌کنه تا حدی که دوباره عاسمم شروع شده 

 - قرار شد مسواکمو بدم به تو  

-حالا این مدت بدون مسواک چیکار کنم؟ 

 - چرا دوباره یهو نیست شدی؟ 

 - مامان یه حرف خوبی زد امروز، همون حرفی‌ که بابا سر عقد فاطمه زد،درسته دوتا دختر دارم،ولی‌ یه دختر شوهر میدم که دادم!!! این یکیو برای خودم نگاه میدارم 

 - منم که نمی‌خوام ازدواج کنم، فقط منتظرم برم سر کار که دیگه تنها واسه خودم زندگی‌ کنم 

 - اونوقت نمیدونم اون طوسیه با لبای صورتیش به کجا قراره برسه..چی‌ بشه..؟ بازم میمونه؟ 

 - تو چی‌ میگی‌؟ توی که من شدم رنگ زندگیت..خاکستری...!  

- دارم فکر می‌کنم که چرا باید به یکی‌ دیگه فکر کنم تا شاید تو از ذهنم بری تا یکم بهت فکر نکنم!!!  

- اوه چقدر این چاییه داغه نکبت! زبونمو سوزوند..:( تازه مزه قلیونم میده..اونم با طعم هلو  

 - بگیرم به شیوه ی خودت خفت کنم؟  

- دیازپامایه خونه داره تموم می‌شه انقدر خوردم،لعنتیا اثرم نمیکنن که  

- اون مرده: برین برین اینجا واینستین..! برین توی خونتون :|  

- تو : خطری منو تهدید می‌کنه؟! من: لف اوت لود =))  

- .....ن من چقدر تورو دوست دارم... تو : عاشقتم روانی‌! :ایکس 

- بی خبری..کلافگی..شبا بیخوابی  

- یه نفس عمیق  

 - یه امتحان سخت که روزگارمو به گوه کشیده بعدشم دوشنبه برگه سفید یا قهوه‌ای بدم به استاد بدم مشروط شم :( اه  

- بده سالها یه قراره جدید،یه پسر خوب،یه کلافگی جدید،یه تصمیم گیری سخت..گذشتن از تو 

- نه امکان نداره 

 - راستی‌ من که نمی‌خوام ازدواج کنم، پس چه جوری پسرمو از بچگی‌ یا از همین الان کلاس زبان ثبت‌نام کنم؟  

- هلیارو دیدی؟ ۹سالشه ولی‌ مثل بلبل انگلیسی حرف می‌زنه! حتا از من بهتر:))  

- یچیزی می‌خواستم بگم یادم رفت!   

- به شدت منتظرم برم خیابون دوم اون خونه رو کامل بچینم که برم بعضی‌ وقتا اونجا و هروقت دلم خواستو هوس کردم شیرجه بزنم توی استخرشو کرکرشو بدم بالاو زیر نور آفتاب دراز بکشم  

- دلم می‌خواد بیام اتاقتو ببینم خیلی‌ دیدنی‌ باید باشه..خاکستری و سیاه،رنگ‌های که من علاقه دارم بهشون  

- تو: نه تو فرق داری..تو نازک آرایه تن ساقه گلی‌... تازه اینم میگفتی‌: تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت..من همه محو تماشای نگاهت!..بعدشم که گفتی‌ قرابت معنای داره با اون که میگه نگاه کن توی چشمام مریم عزیز رویاهام مریم..و من خر ذوق شدمممم  ۸-<

- می‌خوام برم اسکی با امیر  

- دلم یه بچه می‌خواد..اونم پسررر،با چشمی شبیه چشمای توی خر :ایکس

 - آیلین خفم کرده..آخه نمیدونی که من چقدر این دخترو دوست دارم که؟ می‌میرم براش:دی  قرارمون شد جمعه دیگه اگه بودی باهم بریم بیرون کباب بزنیم به قول آرمین =))  

 - الان دیگه چیزی نمیاد توی ذهنم،اگه چیزی اضافه شد میام یه پست دیگه آپ می‌کنم که بقیشو بخونید:دی 

 

 

 

 

 

 

پ.ن :

یک مقدار حرف بود که بصورت قرو قاطی‌ توی ذهنم شنا میکردن..ترجیح دادم بنویسمشون اینجا که حیف نشن