کاش دفتر نامه هات رو بهم میدادی... اونا مال منن.. مگه برای من ننوشتی؟ باید خونده بشن..
من اون دفتر رو میخوام ... اون دفتر درواقع ٤ سال گم شده زندگیه منه... باید بخونمش....
واقعیت اینه که ما خیلی جوون بودیم...
جوونی کردیم... از هم گذشتیم
من همیشه برای تو کم بودم...
اگه میخواستم شب هایی که بهت فکر میکردم، بهت مسیج بدم یا نشونه ای بفرستم، هزار و یک شب شهرزاد که هیچ سه هزار و سه شب من میشد...
میخواستم بهت مسیج بدم ولی یادم اومد تو تمایلی به من و خاطراتم نداری .........
بیخیال شدم