گوشه ای از کاغذهای پاره

کاغذ پاره های من

گوشه ای از کاغذهای پاره

کاغذ پاره های من

از حال هم خبر نداریم

وای از حال هم خبر نداریم
دوریمو این تنهاییو باور نداریم
وای بغضم با گریه وا نمیشه
میخوام فراموشت کنم اما نمیشه
آهه شبایه سرده من چیزی نپرس از درد من وقتی خرابه حالو روزم
راهی ندارم بعد از این چیزی نمیپرسم ببین دارم تو آتیشت میسوزم
لعنت به هر چی رفتنه این بغضه سنگین با منه سنگین تر از خواب زمستون
حالم بده حالم بده نفس نفس بند اومده دارم میخونم تو خیابون
وای از حال هم خبر نداریم دوریمو این تنهاییو باور نداریم
وای بغضم با گریه وا نمیشه باید فراموشت کنم اما نمیشه
آهه شبایه سرده من چیزی نپرس از درد من
وقتی خرابه حالو روزم
راهی ندارم بعد از این چیزی نمیپرسم ببین
دارم تو آتیشت میسوزم
لعنت به هر چی رفتنه این بغضه سنگین با منه
سنگین تر از خواب زمستون
حالم بده حالم بده نفس نفس بند اومده
دارم میخونم تو خیابون
لالالا لای لالای لای
آهه شبایه سرده من چیزی نپرس از درد من
لالالا لای لالای لای

راهی ندارم بعد از این چیزی نمیپرسم ببین









پ.ن:

میدونم همه به چه چشمی من رو نگاه میکنن حالا که همه چیز رو میدونن...

اونایی که عشق رو تجربه کردن شاید و فقط شاید یه ذره از حال و دردمو بفهمن

گناه من از اول هم دیر رسیدن به تو بود... هیچ وقت اونقدر کامل نبودم که جز من چشمت روی همه بسته بشه... کم بودم.. لال بودم... نتونستم به موقع بهت ثابت کنم که عاشقم... اگه زود بهت نشون داده بودم حسم رو کامل... شاید هیچ کدوم از اون اتفاقای نحس نمیافتاد... شاید تو هم زود تر عاشق میشدی... شاید من دیگه نمیترسیدم از با تو بودن... از انتقام و از "تا کی" گرفتن "ما"

شاید اگه نمیترسیدم.. اون شب همه چی درست میشد... آره همون شبی که به سرم زد بیام و باهات حرف بزنم...

دیگه گذشته.. دیگه چیکار میتونم بکنم....؟ 

از اون شب، آخرین روزی که بهت مسیج دادم و توافق کردیم که دیگه هیچ وقت باهم حرف نزنیم...  همون شب.. یه اتفاق بدتر به اتفاقایی که افتاده بود اضافه شد..... دلیلی شد که اون برگرده خونه... آره.. یه نفر آمار خونمو درآورده بود و فهمیده بود که من یه دختر تنهام....  دیگه بقیشو دلم نمیره به نوشتن... ترس همه وجودمو میگیره... دلم نمیخواد به هیچی فکر کنم و یادآوریش کنم حتی توی فکر خودم....... هنوز جای کفشای اون آدم لعنتی روی فرش ها هست... امیدوارم پیداش کنن....

 همه اینها تاوان اینه که ما بهم نرسیدیم.... تو از من گذشتی و من از تو... بچگی کردیم... 

کاش میشد الان همه چیز رو درست کنم... 

چرا میترسم؟ تو بگو....؟

چرا همه میگن اشتباه نکن.. واسه زندگیت تلاش کن؟

چرا یکی از من نمیپرسه تو چی  دوست داری؟ 

چرا یکی نمیگه تا الان اشتباه کردی از این به بعد اشتباه نکن... برو و به هر قیمتی که شده بدستش بیار...؟ چرا هیچ کس من رو با تو نمیخواد؟ چرا هیچ کس عشق رو نمیفهمه......؟

چرا الان؟؟ چرا الان که چند روز بیشتر به جدایی نمونده بود باید این اتفاقا میافتاد؟؟ چرا الان یادش افتاده که باید زندگیش رو جدی بگیره؟ چرا الان که بعد از ٥ سال تونستم حس واقعیم رو به تو بگم....؟ چرا چرا چرا برگشتم سر خونه اول؟ چرا برگشتم به آبان ٥ سال پیش؟...

چشم عسلیه مریم... چرا؟ 

نمیخوام دوباره یه ٥ سال دیگه بگذره و بخودم بیام ببینم بازم سر خونه اولم.. نمیخوام چشمامو ببندمو ٥ سال دیگه باشه و ببینم از اینم دیرتر شده... دیگه نمیخوام اشتباه کنم... چرا دیر بخشیدمت... چرا وقتی دلم صاف شد که فکر کردم تو دیگه من رو نمیخوای...؟ چرا چشم عسلی؟ چرا؟ 

دیشب با روناک حرف زدم... تمام اعترافاتم رو به اونم گفتم... باید میدونست که به اونم دروغ گفتم که از تو گذشتم...

میترسم... کاش تو بودی و دل و جرات داشتم... کاش تو بودی منم بودم ... کاش ما بودیم و دیگه هیچکی نبود...

کاش من الان این نبودم... کاش حالم خوب بود... کاش این نبود حالم....

کاش بیخیالم میشد.. کاش بیشتر از این تلاش نکنه... کاش اون موقع که خیانت کرد قید همه چیز رو میزدم... کاش اون موقع که رفتم پاریس دیگه بر نمیگشتم... کاش اون شب که ضربانم رفت .... دیگه بر نمیگشت....

خسته ام چشم عسلی... خسته ام 

این بغضا با گریه هم حل نمیشن...

کاش انقدر سنگ دل بودم که قید همه رو میزدم... دلم به حال کسی نمیسوخت... کاش هیچ کس برام مهم نبود... کاش همه چیز عوض شه... کاش آروم شم...

٦سال تو خودم ریختم... فکر نمیکردم کم بیارم.... 

کاش بودی... کاش تو کمکم بودی... کاش تنها بودیم... کاش "ما" بودیم....

کاش "ما" میشدیم...

کاش بشیم.....

کاش............

شجاعت؟ یا حقیقت؟ واقعیت؟ یا دروغ؟ باور؟ یا انکار؟

اگه دروغ بود.. اگه چرت گفتم.. اگه لال موندم

پس چرا نامه ای که برام نوشتی رو هنوز دارم...؟ 

به قاف زدم

بی حساب اسرارمو هی داد زدم

بی دلیل احساسمو فریاد زدم

حیف ازین روزا که من

به فاااااااااااک زدم...............

به ف ا ک زدم....!