گوشه ای از کاغذهای پاره

کاغذ پاره های من

گوشه ای از کاغذهای پاره

کاغذ پاره های من

!

خب خدا رو شکر

اگه یه روز.. دوباره

اگه یه روز بری سفر ، بری ز پیشم بی خبر

اسیر رویاها میشم ، دوباره باز تنها میشم

به شب میگم پیشم بمونه ،به باد میگم تا صبح بخونه

بخونه از دیاره یاری ، چرا میری تنهام میزاری؟

اگه فراموشم کنی ،ترک آغوشم کنی

پرنده ی دریا میشم ، تو چنگ موج رها میشم

به دل میگم خاموش بمونه ،میرم که هرکسی بدونه

میرم به سوی اون دیاری ، که توش منو تنها نزاری

اگه یه روزی نومتو تو گوشه من صدا کنه!،دوباره باز غمت میاد که منو مبتلا کنه

به دل میگم کاریش نباشه ، بزاره درد تو دواشه

بره توی تمومه جونم ،که باز برات آواز بخونم،که باز برات آواز بخونم

اگه باز دلت میخواد ،یار یکدیگر باشیم

مثاله ایومه قدیم ، بشینیمو سحر پاشیم

باید دلت رنگی بگیره ، دوباره آهنگی بگیره

بگیره رنگه اون دیاری ، که توش منو تنها نزاری

اگه میخوای پیشم بمونی، بیا تا باقیه جوونی

بیا تا پوست و استخونت، نزار دلم تنها بمونه

بزار شبام رنگی بگیره ، دوبار آهنگی بگیره

بگیره رنگه اون دیاری ،که توش منو تنها نزاری 

اگه یه روزی نومه تو، تو گوشه من صدا کنه،

دوباره باز غمت میاد، که منو مبتلا کنه

به دل میگم کاریش نباشه ، بزاره درد تو دواشه

بره توی تمومه جونم ، که باز برات آواز بخونم، که باز برات آواز بخونم

اگه یه روزی نومه تو باز ، تو گوشه من صدا کنه

دوباره باز غمت میاد ، که منو مبتلا کنه

به دل میگم کاریش نباشه ، بزاره درد تو دواشه

بره توی تمومه جونم ، که باز برات آواز بخونم، که باز برات آواز بخونم

که باز برات آواز بخونم(۳)

تصادف

دلم میخواست میپریدم جلوی ماشینش و بهش میگفتم " آرین میدونم تو فقط خواهی فهمید من چی کشیدم..."  به جای اینکه چشم دوختِ هم شویم او برود و من دوباره یادم بیاید چه به سرم آوردی..........

مهم نیست که چه بر سرم آمد... مهم این بود که مبرّا بودم از هر آنچه تهمت زده شد... 

گذشتم و رفتم به دنبالِ آنچه پاک بود... 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پی.اس: زندگی یعنی حس کردن معنی کاملِ گذشتن 

 گذشتن حتی از عشقت..! 

 

پی.اس.اس :  یک بار گفت قلبت را بده دست من..دادم... شکست، برای نگفتن اینکه شکسته، گمش کرد، و دیگر حتی خودش هم پیدایش نکرد...چه برسد به من که هروقت در آیینه نگاه میکنم، حفرۀ خالیِ قلبم، کلِ وجودم را در بر میگیرد... 

 

پی.اس.اس.اس: عشق همیشه در مراجعه است... 

بعدِ صدها هزار سال از خاک،چه مهم است پاک یا ناپاک... 

عشق اول فقط یه خاطره است؟ عشق بعدی همان فاجعه است؟ 

 

پی.اس.اس.اس.اس: 

شاید برای خیانتت بخشیدمت ولی؛ نتوانستم برای "ما"یی که خرابش کردی و لحظه های نابی که میتوانستیم داشته باشیم،میتوانستیم هایی...نامجوهایی که گوش بدادیم،ناکجاهایی که بروییم...ببخشمت... وای وای... حسرت... شاید هنوز... 

ولی نخواهد فهمید کِی  بخشیده میشود!

 

دعا میکنم که یا فراموش شوی و شویم... یا بخشوده شوی و بروی...