اون روز ها دیگه بر نمیگرده...
ولی روزای جدید که میاد
من و تو
با روز های جدید ....
برگرد ....ن
به چشمان سبزت قسم..
حرفی بزن تو ای درد آشنا
می شکنی چرا قلبِ مرا
منی که عمری پا به پای تو دویده ام وای
منی که جز عشقت ، گلی دگر نچیده ام وای
ندارم بُغضی از تقدیر
از این دورانِ دور و دیر
خدا می داند
سپردم هرچه هست هستی
به دستت ای میِ مستی
خدا می داند
پی نوشت:
عطش میزاید این باده..
بگــــــو با مـــــن...
دریغا