گوشه ای از کاغذهای پاره

کاغذ پاره های من

گوشه ای از کاغذهای پاره

کاغذ پاره های من

نامه های تو به من

کاش دفتر نامه هات رو بهم میدادی... اونا مال منن.. مگه برای من ننوشتی؟  باید خونده بشن..

من اون دفتر رو میخوام ... اون دفتر درواقع ٤ سال گم شده زندگیه منه... باید بخونمش....

the truth is we were much too young

واقعیت اینه که ما خیلی جوون بودیم...

جوونی کردیم... از هم گذشتیم

من همیشه برای تو کم بودم...

سه هزار و سه شب

اگه میخواستم شب هایی که بهت فکر میکردم، بهت مسیج بدم یا نشونه ای بفرستم، هزار و یک شب شهرزاد که هیچ سه هزار و سه شب من میشد...

میخواستم بهت مسیج بدم ولی یادم اومد تو تمایلی به من و خاطراتم نداری .........

بیخیال شدم