یادت هست چشم عسلی؟
چقدر به این آهنگ باهم گوش میدادیم؟
یادم هست توی سر بالایی های ولنجک بودیم که این آهنگ شروع شد.. و وقتی به اوج آهنگ رسید، تو به همه گفتی ساکت باشین، بهترین جای آهنگ همین جاست... و تا وقتی آهنگ تموم شه دیگه هیچ حرفی نزدیم.. و آروم و یواشکی دست هم رو گرفتیم...........
هیچ وقت فکرشو میکردی به اینجا برسیم چشم عسلی؟ هیچ وقت فکرش رو میکردی برای هم ممنوعه بشیم؟ سم بشویم برای زندگیه هم؟ پای دو نفر دیگه وسط باشد؟ من حتی خوابش هم نمیدیدم چه برسد به فکرش...
میدونی داستانش چیست؟ میدونی چشم عسلی؟
میدونی من توی اون روز خاص با موهای طلایی بودم؟ میدونی شدم همون ساری گلینی که شاید باید مال تو میشد؟
میدونی چقدر حسرت کشیدم وقتی این آهنگ رو برام اجرا کردن؟ میدونی هیچ وقت هیچ کس نفهمید اشکهای اون روزم بخاطر چی بود؟....
میدونی چقدر سخته مال کسی باشی که نباید....؟
آخ چشم عسلی...
چرا همیشه "حیف" باید بین ما باشد...؟
چرا حسرت تنهام نمیذارد...
اینقدر گریه کردم این چند سال.. که دکترم بهم گفت میخوای همین مقداری که میبینی رو هم از دست بدی...؟ گفت تا کی میخوای ادامه بدی...؟
گفت میخوای ایوب بشی؟ منتظر بوی پیراهن یوسف تا کی؟ شاید این دفعه واقعاً یوسفی نباشد که برگردد...
چشمانم را از دست بدهم؟ تاوان بدست آوردن تو به اندازه چشمان من است؟ چشمانی که شاید عشق تو از همان ها شروع شد..؟
چشم عسلی.. میترسم... چشمانم را بدهم... و تو برگردی... دیگر چگونه به چشم های عسلیت خیره شوم...
میترسم برگردی و دیگر نتوانم تورا ببینم....
#قدیر_رستم_اف
ساری گلین از لحاظ لغوی تحت اللفظی در ترکی آذربایجانی یعنی عروس زرد ( طلایی ) که در افسانه های آذربایجان اشاره به خورشید است. براساس افسانه،خورشید در سه هزارمین سال خلقت دزدیده میشود.تلاش برای آزادی خورشید و حسرت آن در موسیقی آذربایجانی ماتریالیزه شده است. رقص ساری گلین، رقص مبارزه برای رهایی خورشیدی است که اهریمن آن را به اسارت برده است. انسانی که برای رهایی آن آمده، چنان شیفته خورشید است که حاضر به فدای جان خویش در راه رهایی آن است.حرکات آن حس تمنا و خواستن را در انسان زنده میکند. دستها به سمت آسمان باز میشود و با ملودی نرم ۴/۳ حرکات پا و دست انجام میشود
من همیشه عاشق این آهنگ بودم و هستم.. داستان این شعر و آهنگ واقعاً قشنگ و تأثیر گذاره...