گوشه ای از کاغذهای پاره

کاغذ پاره های من

گوشه ای از کاغذهای پاره

کاغذ پاره های من

پست نهم

وقتی صداقت...

حتی در چشمان پاک و معصوم عروسک نیست

وقتی دخترک قصه...

نالان و افسرده و منزوی

به بستر می رود...

چگونه می توای آرام بنشینی

و اشک بریزی...

آیا سیل اشک هایت نبود که...

که نور امید را با خود برد ...

                                       پس کی زمان بازگشت فرا می رسد...؟! 

 

 

 

 

 

 

 نوشته شده در  چهارشنبه 1386/01/15ساعت 0:9 

نظرات 4 + ارسال نظر
سعید درودی یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 06:47 http://themestudio.ir

سلام
برایتان ایمیل فرستادم
با تشکر

نلسون یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 11:20 http://nelson.blogsky.com

به زودی
طاقت بیار رفیق ...
....
لینکتون کردم

نیلوفر یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 15:13 http://www.stay-withme.blogsky.com

خواهش میکنم .

سیامک سالکی یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 23:08 http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام.
قشنگ بود.
موفق و سلامت باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد