گوشه ای از کاغذهای پاره

کاغذ پاره های من

گوشه ای از کاغذهای پاره

کاغذ پاره های من

نقل شعر!

بالاخره اینجا

عده‌ای فقط به خاطر یک واژه ساده

تصمیم گرفتند

از بین گریه و بدگمانی عبور کنند و بروند آن طرف دریا

ببینند چه اتفاقی‌ افتاده است

ولی‌ باز هم

به همان تقدیر همیشگی‌ دچارشان کردند

و اگر باد آبستن بوی گریه نشده بود

هیچ کس از این راز خبردار نمی‌شد


حالا روزهای ماتم را که از تقویم برداری

دیگر تعریفی‌ برای سال وجود نخواهد داشت

همهٔ واژه‌ها دارند از ترس بی‌حرمتی دق میکنند

آن وقت این جماعت بی‌خیال

حتی از تلفظ معصومیت ستاره عاجزند

چه برسد به درک نجوای مبهم آینه


دیگر برایت چه بنویسم ؟

غصه داری کبوتر که چیز تازه ای نیست

دریا هم

کم کم دارد به تطهیر روزانهٔ خون عادت می‌کند

من هم که...

بگذریم

تو هم نگران نباش

فقط اگر خواستی‌ بیایی

پنهانی

کمی‌ دعای بوسه با خود بیاور

و کنار تنهایی من بگذار

تا این دقایق کوتاه نیز

به تکرار قرائت گریه تلف نشوند.






پ.ن قروقاطی:

از من خبری نباشه از توهم خبری نیست

ولی‌ خیالم راحته که توی فکرم خواهی‌ بود همیشه

قرار گذشتم با مامان که فقط بار اول بگم "بله"

مغزم قفله قفله

دلم خیلی‌ زود زود تنگ می‌شه

اصلا حسه عید ندارم..اصلا بوی بهار نمیاد


نظرات 1 + ارسال نظر
Ξ T Ξ Я N ∆ L شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 00:19 http://eternal.blogsky.com

کنار عبور خالی برگها،
برایت از باران، نوشتم ...
نوشتم که گاه گاه دلم می بارد از نگاه تو و می بینی مرا،
کنار انعکاس پلک های من میان شفافیت زلال اشکها ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد