گوشه ای از کاغذهای پاره

کاغذ پاره های من

گوشه ای از کاغذهای پاره

کاغذ پاره های من

پست بیست و چهارم

حالا دیگر به تاوان روزهای نفرین شده

تن به واژه غریب

زنذگی میدهیم

و شب

زیر سقف آهنی و تارک قفس

به نوید معجزه ای نفس می کشیم...

و تنهایی خود را وقف اشکهای بی حاصل می کنیم

چه کسی میفهمد...؟

اینجا مدت های مدیدیست

کلامی آشنا به گوش نمی رسد

عروسک

گریه از آن ما نبود...

                           ما بیهوده اسیر نفرین زمان شده ایم......

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 00:34 http://newwaypool.blogsky.com

سلام وبلاگ خوبی داری خوشحال میشم یه سر بزنی

ای بابا!!! بی خیال خوب...!

نلسون پنج‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:58 http://nelson.blogsky.com

این نیز بگذرد
شاید که دوباره بتونیم بایستیم
شکستش بدیم

شاید...ولی اگه دیر نشده باشه...چون من همیشه دیر رسیدم بهش...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد