من نه نویسنده هستم نه منتقد ادبی ونه هیچکس قصد جسارت هم به شعر شما رو ندارم ولی اگه مینوشتید خواب دیدم... که مرا در دایره بی رحم زمان ول کردی دخترک را دیدم که عروسک به دست در طواف دایره ارام گم شد بی خبر از ان که تو در این دایره مرکز هستی کاش میشد دختر بینا بود تا همان چهره نا پاک تو را میدیدش
البته من گفتم شاعر یا منتقد نیستم ولی فکر کنم این طوری قشنگ تره خوشحال میشم به من هم سر بزنی من ندارم کاغذ که بر ان درونیاتم بنویسم محنویات تو را دیدم مشتاق شدم تا که روزی کاغذی از جنس درخت پیدا بکنم
من نه نویسنده هستم نه منتقد ادبی ونه هیچکس قصد جسارت هم به شعر شما رو ندارم
ولی اگه مینوشتید
خواب دیدم...
که مرا در دایره بی رحم زمان ول کردی
دخترک را دیدم که عروسک به دست
در طواف دایره ارام گم شد
بی خبر از ان که
تو در این دایره
مرکز هستی
کاش میشد دختر بینا بود
تا همان چهره نا پاک تو را میدیدش
البته من گفتم شاعر یا منتقد نیستم ولی فکر کنم این طوری قشنگ تره
خوشحال میشم به من هم سر بزنی
من ندارم کاغذ که بر ان درونیاتم بنویسم
محنویات تو را دیدم مشتاق شدم
تا که روزی کاغذی از جنس درخت پیدا بکنم
یادت نره به من سر بزنی
امضا: یه عابر
سلام.
هیچوقت اینقد تنها نبودم
به دخترک حسودیم میشه
همه همیشه تنهان..فقط بعضی وقتا فراموشش می کنن...